![]()
RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
|
خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال به ابجد132 به جانه الله132 اسلام132+ 92محمد +110 علی +5 تن +12 امام +14 معصوم = 365 روز سال اگر تمام دانشمندان اهل سنت و تمام دینها جمع شوند نخواهند توانست مقاله زیبای ابجدریاضی در قرآن بنویسند هر کسی توانست یک مقاله صد صفحه اینه ده صفحه یک صفحه شبیه این بنویسید اینجانب تا آخر عمر برایش مجانی کار خواهم کردمگه نمیگید مرد هستید اسلام خود را به علم ابجد ریاضی قرآن ثابت کنید ما مثل شما نامرد نیستیم حق را از بچه ها هم میپذیریم آیا اسلام شما کلید دارد به علم ابجد دین اسلام 196 کلید اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 کلید اسلام 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی196 با مقام غدیر 1398-1202 سه خلیفه ناحق= 196 دین اسلام 196 کلید اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196 به ابجد اسلامه حق 245حکم الهی دین الله 245 اسلامه حق 245 با دین انسان245با اسلام بحق245با دین الهی اسلام245با اسلام علی245 علی 110+135 فاطمه = 245 مقام دین 245 دینه بحق الله 245 افق دین 245 مطلق بدین 245با اسلام علی 245 یا اسلام محمد 245 دینه بحق الله245 فاطمه یعنی........ف........فخر........ا.........انسان.......ط .....طاهره.......م.........مومنان.......ه........هست پس فاطمه یعنی فخر انسان طاهره مومنان است براستی که فاطمه س اینگونه هست245 بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر=245 اسلامه حق 245حکم الهی دین الله245 فاطمه 135+110 علی=245 اسلامه حق 245 دینه بحق الله 245 اسلامه حق 245 منظور علی و فاطمه میباشد انسان باید خیلی احمق باشد که پیامبر و خانواده اش را دوست نداشته باشد هر پیامبری بخاطر پیامبر دیگر و خانواده اش به مقام نبوت رسید به ابجد علی 110 دین الهی 110 جلوه الله 110 دین الهی 110 به مقام نبوتی 651-541 عمر ابوبکر= 110 علی110دین الهی110بحق110حامیان 110دین الهی110 مقام امامت 662-541 عمر ابوبکر = 121 یا علی 121 به ابجد با کاملترین مکتب 1216-1202 سه خلیفه = 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا را 14 معصوم میگویند اهل بیت نبوت 906-541 = 365 روز سال اهل بیت همیشه اهل خانه به مسائل آگاه تر از دشمنان بیرون خانه اند ضرب14 معصوم 14 ضربدر 14= 196دین اسلام196 امام کل دین 196کلید اسلام 196 اسلامه مهدی196 دین اسلام 196به ابجد افتخار دین 1346-1202 سه خلیفه = 144 ضرب 12 امام در خودش 144 اسلام به ابجد صغیر و کبیر = 144 یعنی 114 سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 اسلام به ابجد صغیر و کبیر 144 +196 دین اسلام +25 شیعه = 365 روز سال پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه25 کعبه25 آل الله 25 شیعه 25با آل قرآن25 آل الله 25شاه مردان 25 ارباب جهان25 زنده باد25اصل حق25ماه تابانه 25شیعه25 آل الله 25باآل قرآن 25اصل دین 25شاه مردان 25 ارباب جهان25زنده باد25اصل حق25 به ابجد دین اسلام 196دین اسلام196به ابجدکبیروصغیر مهدی 82+114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196اسلام به ابجد کبیر و صغیر 144+52 هر سال 52 جمعه داریم=196 دین اسلام196دین اسلام196ضرب 14معصوم در خودش میشود 144 اله الهی 82 طبیب جهان 82 امام 82 بهای دین82 اله الهی 82 مهدی 82 +114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 اسلام به ابجد کبیر وصغیراسلام 144 دین اسلام 196 + 144+155 یاباکل امامی= 385شیعه محمد20+26 علی=46+ لا اله الاالله 46+ علی 26=72 هفتادو دو شهید کربلاء 72 +72= 144 اسلام به ابجد صغیر و کبیر144 ضرب 12 امام در 12 = 144 جانشینان برحق پیامبر را بپذیرد به ریسمان خدا متصل میشود144 رمز پیروزی شیعیان قائم آل محمد است 144 آیه وعتصمو بحبل الله جمیعان و لا تفرقو 144 طناب عشق144 قطره قطره جمع گردد آنگهی دریا شود144 اهل حق 144واقعی پیرو 12 امام بر حق است به جوانان پست زن ندهید آنان که بجای زنجیرالاغ به گردن می اندازند و آستین کوتاه می پوشند بروی سنت تیغ می کشند وریش خود راهم با تیغ و سبیل سنت شیطان شمشیر تیز می کنند و بجهاد نمیروند والله 90 درصد رفقای این جانب که زمان جنگ میگفتند ول کن جبهه را در جوانی همه از دنیا رفتندنرفتن به جهاد خاری در دنیا و آخرت را در پیش دارد صدها نفر در حوادث گوناگون می میرند میخواهی بفهمی اهل بهشتی شروع کننده دعواء اهل دوزخ است کسی که عربده می کشد و اولین مشت و لگد را پرتاب می کند و یا برسم گاوها شاخ بزند و لگد استر بیندازد مثل الاغ لگد بزند خود را به هوا پرتاب نماید وحشی گری در بیاورد اهل دوزخ است چاغو کشها همه اهل دروزخند مگر برای دفاع از ناموسشان باشد آنهم بخواهد مورد تجاوز قرار بگیرند شما میتوانی از چاغو استفاده کنی نه حرف و فحش کلامی مادرت رفت به کوزه گری به شک خیلی خری چاغو در بیاوری مثل یابو گردن کلفت کنی و زنجیر به گردن بیندازی این دلیل بر نادانی تمام کودنها واحمقهای تاریخ میباشد به گردن کلفت الاغ زنجیر می اندازند نه آدم انداختن زنجیر به گردن مردان باعث کوتاهی عمر و سرطان مغزی میشود سرما و گرمای زنجیر و مقدار الکتریسیته هر فلز باعث به هم خوردن روح و روان انسان میشود بغیر از انگشتر نقره که نه میگذارد فشار بالا و نه پائین رود تا حدودی جلو گیری میکند وباعث سلامت میشود اهل دروزخ است کسی صلوات بر محمد را جواب ندهد و عربده بکشد حکم عرعر یابو و خر را دارد عربده کش همان ک ...کش نادان است نون دادن به عربده کشان حرام میباشدعربده کشها نماز هم نمی خوانند انسانهای بی تقواء و بی خانواده و بی حیایی میباشند و چون دستور صلوات بر آل محمدو آلش را می شنوند صلو ات نمی فرستند و خاتمه دعواء نمی کنند اگر در کشوری همه مسلمانان عربده کشها را تنبیح کنند این عمل زشت پایان می پذیرد و دیگر کسی جرات بی حیایی عربده کشی نمیکند به ابجد صغیر اشهد ان محمد ا"رسوالله 66 الله 66 به ابجد اسلام 132 بدین 66+66 الله = 132 اسلام +64 دین = 196دین اسلام 196کلید اسلام 196 کلید بدین الله 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196کلید بدین الله 196دین اسلام 196قلب اسلام196اسلامه مهدی 196 ضرب 14 معصوم196 دین اسلام196 میباشدکلیدبدین الله196+189 دین با حق =385 شیعه بدین اسلام 583شبکه نور 583 این عدد نورانی را از راست بخوانید583 میشود 385 شیعه براستی شیعیان فرزندان بحق اهل بیت پیامبرند 583 محمد علی فاطمه حسن حسن 583 یا ارزش دین 583پیامبر فرمود هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشد 583 از راست بخوان583 میشود 385 شیعه پیامبرفرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 مرد عالم 385 اسلام پیامبر385 فقط دین اسلام 385 با عقل کل اسلام 385 مهدی امام حق دینها 385 بقبله عالم اهل دین 385 اسلام واقعی الله 385 با آل قرآن385یا جمال الهی امام مهدی 385دین ناب الله محمد علی385 با هدف بدینه اسلام 385 دین الله مومن اهل حزب الله 385 یا ارزش دین 583 به ابجد امام 82 مهدی هم به ابجد کبیر و صغیر 82 واجبات الهی 459 -541 فتنه ها عمر ابوبکر= 82 به ابجد صغیر هم واجبات الهی الله = 82 مهدی 82 +114 سوره قرآن = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196 دین اسلام196 اصوله دین196ضرب 14 معصوم در خودش 196 دین اسلام 196امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196دین اسلام 196 قاتل پدر، جوانمرگ می شود مواظب باشید باعث ناراحتی پدر و مادرتان نشوید541فتنه ها 541 مرگ کافر541 اهله شر541 آفت کلی 541 دشمنه اسلامی541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 مرگ کافر541 دشمنه اسلامی 541 فتنه ها 541 قاتلی 541 عامل فتنه676 - 135دینه الله =541 فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 عمر ابوبکر541 خبیسا دین 737 خبیثانید 737-196 دین اسلام = 541 تجاوز گرانه 737-196 دین اسلام = 541 متنفران 651-110 دین الهی = 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 دشمنه اسلامی541اهله شر541 توطعه کنندگان پلید اسلامی 851-541= 310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 فاسق دینه 310 حرامیان 310نیرنگ نفاق چیست و منافق کیست؟ 231 ابجد ابوبکر 231 نفاق 231 عصیان 231 عربده کش 601-370 شیطان = 231 ابوبکر به ابجد خبیس اهل دین 1222-20 محمد = 1202 سه خلیفه اینم آیه قرآن به ابجد سه خلیفه ان من المجرمین منتقمون 1202 قرآن میفرماید ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 1202 خبیس اهل دین 772-541= 231 بنامردان روزگاری 772-541= 231 ابوبکر اشرار دینها 772-541= 231 ابوبکر به ابجد توطعه کنندگان پلید اسلامی 851-541 کافر پلید دین اسلام =310 عمر 541 عمر ابوبکر 541منافق 271 کوردلی 270=541 عمر ابوبکر541 منافق کوردلی 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها 541 اهله شر541 کافر پلید دین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 دین اسلام هم مانند دین مسیحیت 74 فرقه های شیطانی 74 یا فرقه های شیطان 74 74کافرا پلید دین اسلام74 فرقه باطل می باشند که ابجد صغیر عمر ابوبکر عثمان 74 میباشد اینم آیه قرآن 74 ان من المجرمین منتقمون 74 ما مجرمان را سخت عقوبت خواهیم کرد 74کافرا پلید دین اسلام74ابجد صغیر عمر ابوبکر عثمان 74 74کافرا پلید دین اسلام74 به علم ریاضی قرآن نفاق 231 ابوبکر 231 راه دزدی 231 عصیان231 عذاب الهی جهنمی 231 نفاق 231 با اهل نفاق منافق = 541 فتنه ها 541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپاخیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر541 آفت کلی 541 مکافات 541 قتلگاه 541قاتلی541 عداوتین 541 مرگ کافر 541 دشمنه اسلامی 541 عمر ابوبکر541 با اهل منافق نفاق 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 یامنافقین نادان ملحدی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 کافرپلیددین اسلام 541 عمر ابوبکر 541 به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541 با اهل نفاق منافق 541 کافر پلید دین اسلام541
دروغ گویان دین اسلام 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون 1202 ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت به ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202نفاق ظالم 1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202 بخیانت کاران ابله 1473-271 منافق = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفتبه ابجد خیانت امانت در قرآن به علم ابجد خیانت امانت 1553-351 قرآن = 1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 بکافران محض1202 احمق پلیدی دشمن خدا 1202 ارتش کفار 1202 بخیانت کاران ابله1473 -271= 1202 -بخیانت کاران ابله1473 - 271 منافق =1202 عمر ابوبکر عثمان 1202 اینم آیه قرآن 1202 ان من المجرمین منتقمون ما مجرمان را سخت انتقام خواهیم گرفت
به ابجد بدعت کنندگان 651-110دین الهی=541 عمر ابوبکر 541فتنه ها541اهله شر541دشمنه اسلامی541عمرابوبکر 541فتنه ها541دشمنه اسلامی541مکافات541آفت کلی541 پیامبرفرمودبعدازمن فتنه هابپا خیزندبه ابجدفتنه ها541عمر ابوبکر 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 اهله شر 541 فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 ظالم 971-430 مقصر=541عمر ابوبکر541
به ابجدکبیروصغیرالله86+110دین الهی =196دین اسلام196قلب دین196به ابجدکبیروصغیر مهدی 82+114سوره قرآن =196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 قلب دین 196اسلامه مهدی196 دین اسلام196 بااماما دین الهی196 امام زمانی ها 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود196 دین اسلام 196 سوره قرآن114+52 جمعه در سال= 166 لا اله الا الله +30 روز ماه =196 دین اسلام 196پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت به ابجد دین اسلام 196 امام زمانی ها 196 امام کل دین 196 اسلامه مهدی 196 دین اسلام 196 با مذهب اسلامی 196 قلب دین 196 اسلامه مهدی 196 امام کل دین 196محمد 92+52 جمعه =144 اسلام به ابجد صغیر و کبیر 144 ضرب 12 امام در خودش 144 یعنی 114 سوره قرآن 144+30 جزء آن = اسلام 144به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 +52 جمعه سال = 196 دین اسلام 196 قلب دین 196 مهدی 82 امام 82 به ابجد صغیر و کبیر 82 الم 82مهدی82 بهای دین 196 با دادگاه دین 196 امام82 مهدی 82+114 سوره قرآن= 196 دین اسلام 196قلب دین 196 امام زمانی ها196 امام کل دین196 به ابجد کبیر و صغیر الم 82 الم 82 امام 82اله الهی 82 طبیب جهان 82 امام 82 بهای دین82 اله الهی 82 مهدی 82 +114 سوره قرآن = 196 دین اسلام196به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144محمد 92+52 جمعه سال= 144 +52 = 196دین اسلام 196 امام زمانی ها196 دین اسلام 196+166لا اله الا الله +23 مهدی = 385 شیعه حذیفه از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه خواست تا پدرش را که در لشکر مشرکان بود از پای در آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: تو این کار را نکن. بگذار کس دیگری این امر را به عهده بگیرد.میخواهی بفهمی اهل بهشتی شروع کننده دعواء اهل دوزخ است عدم رضایت والدین، مرگ را دشوار می کند یک مرد هیچ وقت با زنان نامحرم حرف نمیزند نامردان روزگارفقط برای زنان گردن کشی میکنند هر وقت با زنی بگو مگو کردی بدان که نامرد عالمی نامرد نماز نمی خواند و در بین چندین مرد با زنان هم کلام میشود انسانهای پست و فرو مایه بجای هم کلام با مردان با زنان هم کلام میشوند و احترامشان را نگه نمیدارند اگر میخواهی بدانی مردی یا نه ببین تا بحال با زنان از در جنگ فریاد زده ای یا نه عایشه وقتی برای جنگ بسراغ علی (ع) آمد و مولاء علی هرگز با او فریاد ناسزا نگفت فحش و ناسزا بر گوینده آن بر میگردد آیا تا بحال با فرد معتاد بی نماز و بی دین شرور بر خورد داشته اید دیروز جوانی را در محله مان دیدم که با دادو فریاد بدترین فحشها ی پدرو مادر را به مادرش میداد گفتم مادر برای چه شما را اینقدر فحش میدهد گفت دولت 20میلیون بما وام داده می گوید باید این 20 میلیون را بمن بدهید اصلا" فکر برادر و خواهرش را نمیکند دو بار دسته کلید خانه استیجاری مان را گم کرده و همیشه جلوی مردم برای در باز کردن از دیوار بالامیرود و هیچ منطقی ندارد فکر می کند فقط حق با اوست و با داد و فریاد میگفت من صورتم تا بحال سی چهل بخیه خورده به مادرش فحش مادر و پدر میداد که چرا نگذاشتی دیه بگیرم با وحشی گری و دعواء با دیگران فکر میکند شغلش دیه گرفتن باشد بهتر است دولت چرا این جوانان روانی و مریض و سرکش را برای تربیت به باز پروری نمیفرستد نمیدانم دولت کسانی که شروع کننده دعواء هستند را چرا توبیخ نمیکند و فقط دیه را مد نظر قرار میدهند دادن دیه به شرور معتاد بی دین فقط به بیشترگستاخ شدن او کمک میکند من همیشه برای این جوانان مریض روانی دعا میکنم که خداوند نسلشان را از روی زمین بردارد که باعث ناراحتی پدر و مادرشان می شوند روز بعد دیدم آمبولانس آمد پرسیدم چه شده گفت این پسر آنقدر پدر و مادرش را آزار داد که حالشان به هم خورد و به بیمارستان منتقل شدند یک پسر احمق و بیشعور بدتر از دشمن وطن است سه گروه بدبخت محسوب می شوندحضرت محمد(ص) فرمود:«سه گروه هستند که انسان شقی و بدبخت محسوب می شوند:هر کس نام مرا بشنود و صلوات نفرستد، کسی که ماه رمضان را درک کند،ولی کاری نکند که رحمت الهی نصیب او شود و کسی که یکی از والدین خود را در پیری درک نماید،ولی در حق آنها کوتاهی کند».(جامع الاخبار) اطاعت پدر و مادر کافرو نیز فرمود:«أطع الوالدین و إن کانا کافرین؛به پدر و مادرت احترام کن،گر چه کافر باشند».(جامع الاخبار) شخصی از رسول خدا(ص) پرسید:حق پدر بر گردن فرزند چیست؟فرمود:او را به اسم صدا نکند، جلوتر از او راه نرود، قبل از او ننشیند، کاری نکند که پدرش، اورا فحش دهد.(لئألی الاخبار، ج 5) رسول خدا(ص) فرمود:«اطاعت از پدر و مادر، اطاعت از خداست و نافرمانی از آنها،نافرمانی خداست».(نهج الفصاحة) نگاه خشم آلود و باطل شدن نمازامام صادق(ع):هر کس عصبانی و خشمگین به پدر و مادرش نگاه کند،گر چه آنها به او ظلم کرده باشند،با این حال نمازش قبول نیست.(لئالی الاخبار ، ج 5) ترک جهاد و احترام والدینشخصی نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد:ای رسول خدا(ص)! من بسیار مشتاق جهاد و جنگ هستم. پیامبر(ص) فرمود: در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی،زنده خواهی بود و نزد خدا روزی می خوری و اگر بمیری،اجر تو بر خدا خواهد بود و اگر از جبهه سالم بازگردی، مانند روزی که از مادر متولد شده باشی گناهانت آمرزیده می شود.آن شخص گفت:ای پیامبر خدا(ص)، پدر و مادر پیری دارم که با من انس گرفته اند و اگر آنها را ترک کنم،ناراحت می شوند! حضرت فرمود:پس،نزد آنان برگرد به خدا سوگند انس آنها با تو در یک شبانه روز،از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است.(بحارالانوار، ج 71) بوسیدن جای پای پدرهنگامی که ابراهیم خلیل(ع) برای دیدار پسرش اسماعیل(ع) از شام به مکه آمد، پسرش در خانه نبود. حضرت ابراهیم به سوی شام بازگشت.وقتی که اسماعیل به خانه آمد،همسرش آمدن پدرش را به اسماعیل خبر داد. او جای پای پدرش،ابراهیم،را پیدا کرد و به عنوان احترام به پدر، آنجا را بوسید! نفرین مادر«زمخشری»،دانشمند بزرگ و صاحب تفسیر معروف «کشّاف»،در سفری که به خوارزم داشت،دچار سرمای سختی شد.شدت سرما به اندازه ای بود که منجر به قطع یکی از پاهای او گردید! خود زمخشری علت واقعی این مسأله را چنین بیان کرد:نفرین مادرم موجب پدید آمدن چنین گرفتاری است؛زیرا من، در ایام کودکی،گنجشکی را گرفتم و نخی به پایش بستم و پرهایش را کندم.در این میان،ناگهان پرنده از دستم فرار کرد و در اثر این کار پایش جدا شد.مادرم وقتی از این ماجرا باخبر شد، برآشفت و به من گفت:خدا پای تو را قطع کند،همچنان که پای این حیوان زبان بسته را جدا ساختی!(گذرگاه عبرت) بوسیدن پای پدر سبب سعادت گردیدحضرت ایة العظمی مرعشی نجفی فرمودند:زمانی که در نجف بودیم،روزی،هنگام ظهر،مادرم به من گفت:برو پدرت را صدا بزن؛تا برای صرف نهار بیاید.من به طبقه بالا رفتم و دیدم که پدرم،در حال مطالعه خوابیده است.نمی دانستم چه کنم؟ از طرفی باید امر مادر را اطاعت می کردم و از طرفی، می ترسیدم با بیدار کردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم.خم شدم و لبهایم را کف پای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم،تا اینکه در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و دید،من هستم.وقتی این ادب و احترام را از من دید،گفت:شهاب الدین تو هستی؟ عرض کردم:بلی آقا.دو دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:«پسرم، خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت قرار دهد؟ و من هر چه دارم از برکت همان دعای پدرم است که در حق من نمود و به مرحله اجابت رسید».(رمز موفقیت بزرگان) احترام شهید مطهری به والدینشهید ایت الله مرتضی مطهری می گوید:گهگاه که به اسرار وجودی خود و کارهایم می اندیشم، احساس می کنم یکی از مسائلی که باعث خیر و برکت در زندگی ام شده و همواره عنایت و لطف الهی را شامل حال من کرده است،احترام و نیکی فراوانی بوده است که به والدین خود،به ویژه در دوران پیری و هنگام بیماری کرده ام.علاوه بر توجه معنوی و عاطفی،تا آنجا که توانایی ام اجازه می داد،با وجود فقر مالی و مشکلات مادی در زندگی ام،از نظر هزینه و مخارج زندگی به آنان کمک و مساعدت کرده ام». یکی از فرزندان شهید مطهری می گوید:«من مکرر،شاهد تواضع و احترام خاص پدر و معلم عزیزم نسبت به پدر بزرگوارش بودم و هرگاه به «فریمان» می رفتیم،تأکید داشت که نخست به منزل پدر و مادرشان بروند.در موقع روبرو شدن با پدر و مادر، دست آنان را می بوسیدند و به ما نیز توصیه می کردند که دست ایشان را ببوسیم.(رمز موفقیت بزرگان) نیکوکارترین افرادرسول خدا(ص) فرمود:«سید الابرار یوم القیامة.رجل برّ والدیه بعد موتهما؛در روز قیامت،نیکوکارتین افراد کسی است که پس از مرگ والدین،برای آنان خیرات و مبرّات را انجام دهد و آنان را فراموش نکند».(بحارالانوار، ج 71) برگرفته از کتاب «چهل مجلس، هزار حدیث نوشته احمد دهقان»
خداوند متعال در قرآ ن کریم می فرماید:«پروردگار تو حکم نمود که جز او را نپرستید و به پدر و مادر کاملاً نیکی کنید و اگر یکی از آنها و یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده به آنها بگو».(سوره اسراء، ایه 23)
پیامبر اکرم(ص) فرمود:«نظر الولد الی والدیه حبّاً لرحمها عبادة؛نگاه همراه با محبت فرزند به پدر و مادر عبادت است».(تحف العقول)
ثواب بوسیدن پای مادر:
پیامبر(ص) فرمود:«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».(گنجینه جواهر )
و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».(نهج الفصاحة)
در حدیث دیگری فرمود:«کسی که قبر والدین خود را در هر جمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده می شود و از نیکوکاران نوشته شود.(مستدرک الوسائل، ج 2)
گناهی نیست که مرتکب نشده باشم!
روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زنده اند؟گفت:تنها پدرم زنده است.فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن؛تا خداوند تو را ببخشد.وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود».(بحارالانوار، ج 71)
حضرت محمد(ص) فرمودند:«دعاء الوالد لولده کدعاء النبی لأمتّة؛همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است».(نهج الفصاحه)
ثواب یک نگاه
پیامبر اسلام(ص) فرمود:«نگاه پر مهر و محبت فرزند نیکوکار به پدر و مادرش ثواب حج دارد.از آن حضرت پرسیدند:اگر روزی صد مرتبه به والدین نگاه کند،ایا آن ثواب افزایش می یابد؟ فرمود:بلی خداوند بزرگتر از آن است که شما فکر می کنید،چون برای آن قدرت مطلق، اعطای چنین ثواب هایی بسیار آسان است».(بحاررالانوار، ج 71)
رسول خدا(ص) فرمود:«در عالم رؤیا، مردی از امت خود را دیدم که عزرائیل برای گرفتن جانش آمده بود،ولی کار نیک وی نسبت به والدین خود، مانع قبض روحش گردید و عمرش طولانی گشت». (بحارالانوار، ج 71)
سه گروه بدبخت محسوب می شوند
حضرت محمد(ص) فرمود:«سه گروه هستند که انسان شقی و بدبخت محسوب می شوند:هر کس نام مرا بشنود و صلوات نفرستد، کسی که ماه رمضان را درک کند،ولی کاری نکند که رحمت الهی نصیب او شود و کسی که یکی از والدین خود را در پیری درک نماید،ولی در حق آنها کوتاهی کند».(جامع الاخبار)
دعا و نیایش برای والدین
وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانی صَغیراً.(33)
خداوند در این آیه که درباره پدر و مادر است، می فرماید که تنها به رحمت و مهربانی خود اکتفا نکن؛ بلکه برای آنان، رحمت واسعه الهی را بخواه و بگو: پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کودکی تربیت کردند، به آنان رحم و عطوفت خویش را فرو فرست.
یکی از مظّان استجابت دعا همین است که فرزند، برای پدر و مادر طلب آمرزش و رحمت کند:
رَبَّنَا اغْفِرْلِی وَ لِوالِدَی وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یوْمَ یقُومُ الْحِسابُ.(34)
پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روزی که حساب برپا می شود، ببخش و بیامرز.
مرگ والدین، نباید سبب قطع رشته خدمات گردد؛ بلکه باید پس از مرگ به آنها نیکی کرد، برای آنها نماز گزارد و روزه گرفت:
رَبِّ اغْفِرْلی وَ لِوالِدَی وَ لِمَنْ دَخَلَ بِیتِی مُؤْمِناً.(35)
پروردگارا! مرا بیامرز و همچنین پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند.
لذا حضرت نوح برای چند نفر طلب آمرزش می کند:
اول برای خودش؛ مبادا قصور و ترک اولایی از او سر زده باشد. چنین است حال اولیاءالله که با آن همه فداکاری در راه خدا باز هم خود را مقصر می دانند و هرگز گرفتار غرور نمی شوند.
دوم برای پدر و مادرش به عنوان قدردانی و حق شناسی از زحمات آنان. لزوم اطاعت از والدین
چرا در دین مبین اسلام، احترام پدر و مادر لازم شمرده شده است؟
استدلالات عقلی و وجدان سلیم انسانی نیز لزوم احترام آنها را به اثبات رسانده است. عقل و فطرت و وجدان، همه بر این گفته گواه اند که پدر و مادر، واجب الاطاعه هستند. طبیعت انسانی طوری ساخته شده که در مقابل عواطف و احسان، از خود واکنش و عکس العمل نشان می دهد و طبیعت بشر، بر این است که احسان کننده و کرامت کننده را دوست می دارد. انسان از باب اینکه «الانسان عبیدالاحسان»، در مقابل نیکی ها سعی می کند که به بهترین وجه ممکن، در مقام جبران بر آید. عقل انسان، حکم می کند که در مقابل احسان و نیکی، احسان کند:
هَلْ جَزاءُ الاِْحْسانِ اِلاَّ الاِْحْسانُ.(36)
انسان در مقابل بزرگواری همنوعان خود، همیشه در خود احساس نوعی مرهونیت می کند تا اینکه در آینده آن محبّتها را جبران نماید و به آن نیکی ها پاسخ شایسته ای بدهد.
اصولاً مکتب متین اسلام، چنین است که انسان را در برابر خویش و دیگران، از جمله مثل والدین و همسر و فرزند، دارای حقوقی می داند که در مقابل آنها مسئول و مکلّف است.
پدر و مادر، از جمله کسانی هستند که شادابی و زندگی خود را وقف فرزندان می کنند؛ و چه هدیه ای از این بهتر و چه احسانی از این بالاتر. امام سجاد علیه السلام می فرماید:
وانظر هل تری أحداً من البشر أکثر نعمة علیک من أبیک و اُمّک؟(37)
بنگر آیا برای خودت هیچ کسی را بهترین نعمت، جز پدر و مادرت می بینی؟
وجدان بشری، حکم می کند زحماتی که پدر و مادر برای انسان متحمّل شده اند، پاس بداریم و از آنان تجلیل کنیم.
اکرام والدین، پاسخی است هر چند ناچیز به احسان آنها و عقل (رسول باطنی) و پیامبر (رسول ظاهری)، هر دو بر وجوب این احسان، صحّه می گذارند. محقّق اردبیلی می فرماید:
العقل و النقل یدلاّن علی تحریم العقوق و یفهم وجوب متابعة الوالدین و طاعتهما من الآیات و الأخبار و صرح به بعض العلماء.(38)
عقل و نقل، بر حرام بودن ناسپاسی والدین گواه اند و وجوب اطاعت از آنها از طریق آیات و روایات، استفاده می شود.
اسلام با درایت و توجّه خاصی که نسبت به محیط خانواده دارد، سعی می کند از این محیط، مکتب خانه ای بسازد که فرزند، در مکتب درس والدین، قولی و فعلی، درس چگونه زیستن را بر پایه ارزشهای اخلاقی و انسانی بیاموزد و برای فردای خود، درس زندگی قرار بدهد. لزوم اطاعت از والدین در آیات و روایات
خداوند متعال، در چند آیه لزوم اطاعت از والدین را پس از دعوت به عبادت خود، قرار می دهد:
وَ قَضی رَبُّک اَلاّ تَعْبُدُوا اِلاّ اِیاه وَ بِالْوالِدَینِ اِحْساناً.(39)
وَ اعْبُدُوا اللّه وَ لا تُشْرِکوا بِهِ شیئاً و بِالْوالِدَینِ اِحْساناً.(40)
اَلاّ تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً وَ بِالْوالِدَینِ اِحْساناً.(41)
لا تَعْبُدُونَ اِلاَّ اللّه وَ بِالْوالِدَینِ اِحْساناً.(42)
در این آیات، اطاعت از والدین، همراه و بلافاصله بعد از دعوت به توحید آمده است. از این آیات استفاده می شود که بعد از خداوند، پدر و مادر، بزرگترین حق را بر گردن فرزندان دارند. خداوند متعال، خالق و آفریدگار انسان است و شکر و اطاعت او به منزله ادای حقّ پروردگار است. پدر و مادر نیز که مجرای این خلقت بوده اند و زحمات زیادی در تربیت فرزند کشیده اند باید مورد سپاس و اطاعت قرار گیرند.
شخصی از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: «وَ بِالْوالَدینِ اِحْساناً» سؤال کرد که معنای این احسان به پدر و مادر چیست. حضرت فرمود: احسان، آن است که آنها را وادار نسازی که نیازها و حوائج خویش را از تو درخواست کنند.
مرحوم طبرسی در ذیل تفسیر آیه «اِمّا یبلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ» می فرماید که اگر اطاعت از والدین در هر حال، اعم از حال پیری یا میانسالی، واجب و ضروری است، پس چرا خداوند در آیه، شرط کهولت را ذکر نموده است.(43)
ایشان در جوابی می فرماید: نیاز والدین در این حال و شرایط، بیشتر از ایام دیگر است؛ چون آنها در آن سن، ضعیف شده اند و تدریجاً به همان حالت نیازمندی و احتیاج می رسند که فرزند در زمان طفولیت به آن دچار بوده و علاوه بر این، انسان در این سن و سال، دارای روحی حسّاس و رنجور می شود.
والدین در زمان پیری، قویترین نیروی تحکیم و تشدید روابط عاطفی و پیوندهای روحی و تربیتی در کانون خانواده اند و وجود آنان، گرمابخش محیط خانواده است.
اویس قرنی، آن یار باوفای پیامبر صلی الله علیه و آله برای جلب رضای مادر و اطاعت او بدون دیدار با پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه به سوی وطن خود بازگشت؛ تنها برای به دست آوردن دل مادرش تا رضایت او را جلب کند.
گویند که اویس، شتربانی می کرد و از اجرت آن، مادرش را اداره می کرد. وقتی از مادرش اجازه گرفت که به زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه مشرّف شود، مادرش گفت که رخصت می دهم، به شرط آنکه بیشتر از نیم روز توقف نکنی.
اویس به مدینه سفر کرد. چون به خانه پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، اتفاقاً در آن روز، پیامبر خانه نبود. اویس نیز به یمن مراجعت کرد. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه مراجعت کرد، فرمود: «این نور کیست که در این خانه می بینم؟». گفتند: «شتربانی که اویس نام داشت». فرمود: اویس این نور را در خانه ما به هدیه گذاشت و رفت.
پیامبر صلی الله علیه و آله درباره اویس می فرمود:
انی لانتم روح الرحمن من طرف الیمن.(44)
پس در حین پیری هم نباید پدر و مادر را رنجانید، پرخاش و تندخویی تدریجاً عامل سردی در محیط خانوده خواهد شد. امام صادق علیه السلام می فرماید:
أتی رجل رسول الله صلی الله علیه و آله فقال: «یا رسول اللّه ! اِنّی راغب فی الجهاد نشیط»، قال: فقال له النبی صلی الله علیه و آله : فجاهد فی سبیل اللّه فانّک ان تقتل تکن حیاً عندالله ترزق و ان تمت فقد وقع أجرک علی الله و ان رجعت، رجعت من الذّنوب کما ولدت»، قال: «یا رسول الله! انّ لی والدین کبیرین یزعمان انّهما یأنسان بی و یکرهان خروجی»، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله : فقّر مع والدیک فوالّذی نفسی بیده لأنسهما بک یوماً و لیلة خیر من جهاد سنة.(45)
در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله مردی به حضور آن حضرت شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا! علاقه دارم در جهاد شرکت کنم». پیامبر صلی الله علیه و آله هم او را به امر خیر تشویق نمود، تا اینکه آن مرد عرض کرد: یا رسول الله! من پدر و مادر پیری دارم که از رفتن من به جبهه کراهت دارند». رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در این صورت، ملازم پدر و مادرت باش. سوگند به آن خدایی که جانم در دست اوست، بودن یک شبانه روز با آنها از جهاد یک سال بهتر است.
در این زمینه پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:
برّ الوالدین یجزنی عن الجهاد.(46)
نیکی به پدر و مادر، جای جهاد رامی گیرد.
مردی مسیحی بعد از قبول اسلام، خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد که پدر و مادرم مسیحی هستند و مادرم نابیناست. حضرت او را به احسان و نیکی بیشتر به آنان سفارش کرد. او نیز به نیکی با آنان رفتار می کرد، آنچنان که خودش به مادرش غذا می داد و لباس او را مرتّب می کرد. مادرش هم که تغییر رفتار او را مشاهده کرد، تحوّل روحی در وجودش پیدا شد و با اقرار به یگانگی خدا و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام آورد.(47)
انسان باید با شیوه ای نیکو با پدر و مادرش برخورد کند و به گونه ای در مقابل آنها سخن بگوید که گویا یک گناهکار و متخلّف با مولای خود گفتگو می کند و حتی اگر از جانب آنان با تندخویی مواجه شود، باز هم نباید متانت و نزاکت خود را از دست بدهد.
از امام صادق علیه السلام روایت است که در تفسیر آیه «وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریماً» فرمود: یعنی اگر تو را زدند، بگو خدا شما را بیامرزد. «این است سخن شریف تو».(48)
رعایت احترام والدین، هیچ حدّ و مرزی نمی شناسد. لذا باید مواظب باشیم که از محدوده طاعت و تواضع در برابر والدین، خارج نشویم. باید در جمیع ابعاد رفتاری و اخلاقی خود، نهایت تواضع را در پیش آنها داشته باشیم.
مرحوم آیة الله دستغیب در کتاب سرای دیگر در تفسیر سوره واقعه، داستانی را نقل می کند که حضرت یوسف علیه السلام وقتی عزیز مصر بود، از پدرش یعقوب علیه السلام و برادرانش دعوت نمود که به مصر بیایند.
حضرت یعقوب را در محملی نشانیدند و نزد یوسف آوردند. یوسف هم برای تشریفات، استقبالی را تدارک دید و با جمعی از بزرگان مصر به پیشواز پدر و برادرانش آمد تا وقتی که به یکدیگر نزدیک شدند در اینجا یوسف ملاحظه سلطنت ظاهری خود نمود و رعایت احترام پدرش را نکرد و از مرکب پیاده نشد، اینجا بود که ترک اولی کرد، جبرئیل بر او نازل شد و گفت کف دستت را نگاه کن دید نوری از دستش بیرون رفت جبرئیل گفت به واسطه این عمل تو نور نبوّت از نسل تو خارج شد. و لذا از نسل یوسف کسی پیغمبر نشد. خداوند می فرماید: وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما. با دقت در این فرمایش الهی انسان نباید پیوستگی خود را با پدر و مادر سست گرداند و همواره به یاد زحمات و مشقات آنان در جهت پرورش خود باشد. اثرات رضایت والدین در زندگی دنیوی
رضایت والدین در سرنوشت دنیای انسان باعث گشایش روزی، افزایش عمر و دفع مرگهای بد است.
اگر پدر و مادر از انسان راضی باشند، نخستین هدیه ای که نصیب شخص می شود، حصول رضایت خداست و در مرحله بعد، این رضایت والدین نقش و تأثیر مثبت و سازنده ای در زندگی دنیوی داشته است.
استاد شهید مطهری به فرزندشان فرموده بودند: گهگاه که به اسرار وجودی خود و کارهایم می اندیشم، احساس می کنم که یکی از مسائلی که باعث خیر و برکت در زندگی ام شده و همواره عنایت و لطف الهی را شامل حال من کرده است، احترام و نیکی فراوان به والدین خود، بویژه در دوران پیری و هنگام بیماری کرده ام؛ چون تا آنجا که توانایی ام اجازه می داده، از نظر هزینه و مخارج زندگی به آنان کمک کرده ام. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که فرمودند:
دعاء الوالد لولده کدعاء النبی لاُمّته.(49)
دعایی که پدر برای فرزند کند، همانند دعایی است که پیامبری برای امّت خود نماید. آثار اطاعت از والدین در خانواده و اجتماع
تأثیر مثبت رضایت والدین در محیط خانواده و در سطح جامعه، بسیار مؤثّر است. خانواده، کانون مهم تربیتی و عاطفی، و اجتماع کوچکی است که در سایه عمل کردن به دستورات و احکام و قوانین اسلامی، خانواده می تواند در برابر امراض مختلف روحی خود را بیمه کند.
ریشه اخلاق، در خانواده است و صفات پسندیده، در دامن مادر رشد پیدا می کند، رضایت والدین، باعث تحکیم روابط اجتماعی و پشتوانه ای در محیط خانواده است. لذا در سایه دور شدن از ارزشهای انسانی و اخلاقی، هر روزه شاهد از هم گسیختگی بیشتر خانواده های غربی هستیم.
در کشورهای غربی، پدر و مادر حق دخالت در زندگی و رفتار و حرکات فرزندان خود را ندارند و تربیت ناصحیح، والدین را در برابر فرزندان و فرزندان را برابر پدر و مادر، ناراضی و ناسازگار قرار داده است.
اسلام با قرار دادن یک سری نکات تربیتی از جمله سفارش به فرزندان در جهت جلب رضایت پدر و مادر و توصیه بر والدین در خدمت به فرزندان، زمینه تربیتی را طوری تنظیم کرده که فرزندان در کانون گرم خانواده و در کنار پدر و مادر زندگی می کنند و می دانند که زندگی در خارج از خانه پدری، باعث افزایش انحطاط اخلاقی افراد و جامعه می شود.
اطاعت و پندپذیری فرزندان از والدین، فضای خانه را سرشار از محبّت و سعادت می کند. جلب رضایت والدین، کسب رضایت خدا را فراهم می کند و کسب رضایت خداوند، باعث آرامش روحی یک خانواده در اجتماع است و هر روز شاهد سعادت و خوشبختی یک خانواده است. نیکی کننده به پدر و مادر، همنشین انبیاست
روزی حضرت موسی علیه السلام در ضمن مناجات خود عرض کرد: «خدایا! می خواهم همنشین خود را در بهشت ببینم». جبرئیل بر حضرت موسی نازل شد و عرض کرد: یا موسی! فلان قصّاب در فلان محلّه، همنشین تو خواهد بود». حضرت موسی به آن محل رفت و دکانِ قصّابی را پیدا کرد و دید که جوانی مشغول فروختن گوشت است.
شامگاه که شد، جوان، مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل خود روان شد. حضرت موسی علیه السلام از پی او تا در منزلش آمد و سپس به او گفت: «مهمان نمی خواهی؟» جوان گفت: «خوش آمدید». آن گاه او را به درون منزل برد.
حضرت موسی دید که جوان، غذایی تهیه نمود، آن گاه زنبیلی از سقف به زیر آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن خارج کرد او را شستشو داده، غذایش را با دست خویش به او خورانید. موقعی که جوان می خواست زنبیل را در جای اوّل بیاویزد، پیرزن، کلماتی که مفهوم نمی شد، ادا کرد. بعد از آن، جوان برای حضرت موسی غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟
جوان گفت: «این پیرزن، مادر من است. چون مرا بضاعتی نیست که برای او کنیزی بخرم، ناچار خودم کمر به خدمت او بسته ام». حضرت پرسید: «آن کلماتی که بر زبان جاری کرد چه بود؟». جوان گفت: هر وقت او را شستشو می دهم و غذا به او می خورانم، می گوید:
غفرالله لک و جعلک جلیس موسی یوم القیامة فی قبّته و درجته.
خداوند، تو را ببخشد و همنشین حضرت موسی در بهشت باشی، به همان درجه و جایگاه او.
حضرت موسی فرمود: ای جوان! بشارت می دهم به تو که خداوند، دعای او را درباره ات مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که در بهشت، تو همنشین من هستی90 قاتل پدر، جوانمرگ می شود مواظب باشید باعث ناراحتی پدر و مادرتان نشوید
متوکل عباسی، دشمنی شدیدی با فرزندان حضرت علی علیه السلام داشت و همو بود که هفده مرتبه مرقد مطهّر حضرت امام حسین علیه السلام را خراب کرد. اگر می شنید کسی علی علیه السلام را دوست دارد، دستور می داد که اموال او را بگیرند و خانه اش را ویران کنند.
یکی از ندیمان او از علی علیه السلام بدگویی می کرد و متوکل شراب می خورد و می خندید. روزی فرزند متوکل، منتصر، حضور داشت. پس از مشاهده این کار با تهدید به او گفت که خودداری کند. او هم از ترس، ساکت شد. متوکل علّت را پرسید. منتصر گفت: پدر، آن کسی که این شخص از او بدگویی می کند، پسر عموی توست و بزرگِ خانواده ماست و ما به او افتخار می کنیم.
متوکل گوش نکرد و به نوازندگان گفت که بنوازید و اشعاری را خواند. منتصر از اینجا کینه پدر را در دل گرفت و قصد کشتن پدر خود را کرد و در این مورد با استاد خود، مشورت کرد. استادش گفت: کشتن چنین شخصی واجب است؛ ولی کسی که پدر خود را بکشد، جوانمرگ می شود.
منتصر، متوکل را به دلیل جسارتهایی که به علی علیه السلام می کرد، به وسیله چند غلام کشت؛ ولی سلطنت و حکومت منتصر، بیش از شش ماه طول نکشید.
هر چند متوکل پلید و زشت خو بود و و ظلم فراوانی بر سادات روا می داشت و به علی علیه السلام جسارت روا می داشت؛ باز چون پدر خویش را کشت، نتیجه چنان شد که او نیز جوانمرگ شود51در روایات آمده است:
عن حذیفة أنّه استأذن رسول الله صلی الله علیه و آله فی قتل أبیه و هو فی صفّ المشرکین قال دعه یله غیرک52 قاتل پدر، جوانمرگ می شود مواظب باشید باعث ناراحتی پدر و مادرتان نشوید حذیفه از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه خواست تا پدرش را که در لشکر مشرکان بود از پای در آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: تو این کار را نکن. بگذار کس دیگری این امر را به عهده بگیرد. عدم رضایت والدین، مرگ را دشوار می کند سعید بن یسار از امام صادق علیه السلام چنین روایت می کند: إنّ رسول الله صلی الله علیه و آله حضر شابّاً عند وفاته، فقال له: «قل لا اله الاّ الله»، قال: «فاعتقل لسانه مراراً»، فقال لأمرأة عند رأسه: «هل لهذا أمّ؟» قالت: «نعم، أنا أمّه»، قال: «أفساخطة، أنت علیه؟» قالت: «نعم، ما کلّمته منذ ستّ حجج»، قال لها: «أرضی عنه؟»، قالت: رضی الله عنه یا رسول الله برضاک عنه. فقال له رسول الله صلی الله علیه و آله : «قل لا اله الاّ الله»، فقالها فقال له النبی صلی الله علیه و آله : «ماتری؟»، قال: «أری رجلاً أسود الوجه، قبیح المنظر، وسخ الثیاب، نتن الریح، قد ولینی السّاعة، و أخذ بکظمی»، فقال له النبی صلی الله علیه و آله : قل یا من یقبل الیسیر، و یعفو عن الکثیر، اقبل منّی الیسیر، و اعف عنّی الکثیر، انّک أنت الغفور الرحیم. فقالها الشاب، فقال له النبی صلی الله علیه و آله : «أنظر ماذا تری؟»، قال: «أری رجلاً أبیضّ اللّون، حسن الوجه، طیب الریح، حسن الثیاب، قد ولینی و أری الأسود قد تولّی عنّی»، فقال له: «أعد»، فأعاد، فقال له: «ماتری؟» قال: لست أری الأسود، و أری الأبیض قد ولینی، ثمّ طفی علی تلک الحال.(53)
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روزی به بالین جوانی که در حال احتضار بود رفت و دید که جان دادن برای او بسیار سخت و دشوار است. حضرت فرمود: ای جوان! چه می بینی؟
عرض کرد: یا رسول الله! دو نفر سیاه را می بینم که رو به روی من ایستاده اند و از آنها می ترسم. رسول خدا پرسید: «آیا این جوان، مادر دارد؟». مادرش آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا! من مادر او هستم». حضرت پرسید: «آیا از فرزندت راضی هستی؟». عرض کرد: «راضی نبودم؛ ولی اکنون به واسطه شما راضی شدم». آن گاه جوان بیهوش شد.
وقتی به هوش آمد، باز حضرت او را صدا زد و فرمود: «ای جوان! اکنون چه می بینی؟». عرض کرد: «آن دو سیاه رفتند و اکنون دو نفر انسان سفیدرو و نورانی آمدند که از دیدن آنها من خشنود می شوم». در این هنگام، آن جوان از دنیا رفت. سفارش حضرت مهدی (عج) در نیکی به پدر
آقا سید محمد موسوی نجفی، معروف به هندی که از علمای پرهیزکار و از ائمه جماعات حرم امیرالمؤمنین علیه السلام بود، از شیخ باقر کاظمینی و ایشان از فرد مورد اعتمادی نقل می کرد که آن شخص را پدر پیری بود که هیچ گونه کوتاهی نسبت به خدمتگزاری او نمی کرد و حتی خودش برای او آب در مستراح می برد و منتظر می شد تا خارج شود و به مکانش برگرداند و پیوسته ملازم خدمت او بود، بجز در شبهای چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت و در آن شب، به واسطه اعمال مسجد سهله از خدمت کردن به پدر معذور بود؛ ولی پس از مدتی ترک کرد و دیگر به مسجد سهله نرفت.
از او پرسیدم: «چرا رفتن به مسجد سهله را ترک کردی؟» گفت: چهل شبِ چهارشنبه به آنجا رفتم. شب چهارشنبه چهلم، رفتنم تا نزدیک غروب به تأخیر افتاد. در آن وقت، تک و تنها بیرون رفتم و با همان وضع به مسیر خود ادامه می دادم. کم کم مهتاب، مقداری از تاریکی شب را به روشنایی تبدیل کرد. در این هنگام، شخص عربی را دیدم که بر اسبی سوار است و به طرف من می آید. در دل خود گفتم که این مرد، راهزن است و مرا برهنه می کند. همین که به من رسید، با زبان عربی پرسید: «کجا می روی؟» گفتم: «مسجد سهله». گفت: «با تو چیز خوردنی هست؟». جواب دادم: «نه». فرمود: «دست خود را در جیبت کن». گفتم: «در آن چیزی نیست». باز آن سخن را تکرار کرد. من دست در جیب کردم، مقداری کشمش یافتم. آن گاه سه مرتبه به من فرمود: «اُوصیک بالعود». عود به زبان عربی بَدَوی، پدر پیر را می گویند؛ یعنی سفارش می کنم تو را به پدر پیرت.
بعد از این سخن، آن شخص ناگهان از نظرم ناپدید شد. فهمیدم که او حضرت مهدی علیه السلام بود و دانستم که آن حضرت، به ترک خدمت پدرم، حتی در شب چهارشنبه راضی نیست. از این رو، دیگر به مسجد سهله نرفتم و این کار را ترک نمودم.(54) احسان به پدر و مادر، کفّاره گناهان است
از امام صادق علیه السلام روایت شده است:
جاء رجل اِلی النبی صلی الله علیه و آله فقال: انّی قد ولدت بنتا و ربَّیتُها حتّی اذا بلغت فألبستها و حلّیتها ثم جئت بها الی قلیب فدفعتها فی جوفه و کان آخر ما سمعت منها و هی تقول: «یا أبتاه، فما کفّارة ذلک؟»، قال: «ألک أُمّ حیة؟». قال: «لا»، قال: «فلک خالة حیة؟»، قال: «نعم»، قال: فابررها فانّها بمنزلة الاُمِّ یکفّر عنک ما صنعت.(55)
مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: برایم دختری متولّد شد و او را بزرگ کردم تا بالغ شد؛ سپس به وی لباس پوشانیدم و او را به زیور آراستم. او را کنار گودالی آوردم و او را در میان آن انداختم و آخر سخنی که از او شنیدم این بود که گفت: پدر جان! کفّاره این کردار زشت، چه خواهد بود؟
پیامبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود: «آیا مادرت زنده است»؟. عرض کرد: «نه». فرمود: «آیا خاله ات زنده است؟». عرض کرد: «آری». فرمود: با او خوشرفتاری کن که به جای مادر است و خوشرفتاری با او، کفّاره آن کردارت خواهد بود. احترام و نیکی پیامبر(ص) به والدین رضاعی
بعد از آنکه شیر آمنه، مادر پیامبر صلی الله علیه و آله کم شد، عبدالمطلب، جدّ پیامبر، او را به دایه ای مهربان سپرد. در آن زمان، دایه های قبیله بنی سعد، مشهور بودند که در موقع معینی به مکه می آمدند و هر کدام، نوزادی را گرفته، همراه خود می بردند. چهار ماه از تولّد پیامبر صلی الله علیه و آله گذشته بود که دایگان قبیله بنی سعد به مکه آمدند و در آن سال، قحطی عجیبی بود. از این لحاظ به کمک اشراف مکه نیازمند بودند. در این بین، حلیمه، نوه عبدالمطلب را پذیرفت. عبدالمطلب رو به حلیمه کرد و گفت: «از کدام قبیله ای؟» گفت: «از بنی سعد». پرسید: «اسمت چیست؟». گفت: «حلیمه». عبدالمطلب از شنیدن اسم او و نام قبیله اش بسیار مسرور شد و گفت: «آفرین! دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته: یکی سعادت و دیگری حلم و بردباری.
دایه مهربان پیامبر صلی الله علیه و آله ، پنج سال از وی محافظت کرد و در تربیت و پرورش او کوشید. بعد حلیمه او را به مکه آورد و به جدّ بزرگوارش سپرد. پیامبر صلی الله علیه و آله چند خواهر و برادر رضاعی در خانه حلیمه داشت و پدر رضاعی آن حضرت، حارث بن عبدالعُزی بود.
سالها از این ماجرا گذشت، تا اینکه حضرت محمّد به پیامبری مبعوث گردید. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله روی عبایی نشسته بود. ناگهان شوهر حلیمه به حضور آن حضرت آمد. پیامبر صلی الله علیه و آله بر یاد مهربانی های او از جا برخاست و از او احترام کرد و روی عبایش نشانید. در این هنگام، مادرش حلیمه آمد. حضرت گوشه دیگر عبایش را برای او پهن کرد، او را روی آن نشانید و محبّت شایانی به مادر رضاعی خود کرد. آنها هنوز در آن هنگام، اسلام نیاورده بودند؛ امّا سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در دل صاف آنها اثر کرد و همان دم، نور ایمان بر قلب آنها تابید و ایمان را به زبان جاری کردند. گریه امام سجاد علیه السلام بر پدر بزرگوارش
احترام و نیکی به والدین را باید از ائمّه اطهار علیهم السلام بیاموزیم. آنها با آن مقام و منزلتی که در پیشگاه الهی داشتند؛ امّا در مقابل پدر و مادر، از خویش تواضع نشان می دادند. امام سجاد علیه السلام بیست سال بر پدر بزرگوار خود گریست و هنگامی که در پیش آن حضرت، طعامی می گذاشتند، مدام می گریست، تا اینکه روزی یکی از غلامانش عرض کرد: «آقای من! وقت آن نشده که اندوه شما بر طرف شود». فرمود: «وای بر تو! حضرت یعقوب، دوازده پسر داشت. خداوند یکی از آنان را از او پنهان کرد. آن قدر بر او گریست تا چشمانش از کثرت گریه، سفید شد و از بسیاری اندوه بر پسرش موهای سرش سفید گشت، حال آنکه فرزندش در دنیا زنده بود؛ و من به چشم خود پدر و برادر و عمو و هفده نفر از اهل بیت خود را دیدم که شهید گشته بودند و جسدهای مطهّر ایشان بر زمین افتاده بود.(56)
همچنین نقل شده که امام سجاد علیه السلام روزی چهار رکعت نماز می خواند که دو رکعت آن را به پدر بزرگوار خویش هدیه می کرد و دو رکعت دیگر را بر مادر بزرگوارش و می فرمود: از حقوق والدین بر فرزند، این است که بعد از مرگ پدر و مادر، آنها را فراموش نکند. آثار نفرین یا رضایت پدر
شبی امام حسین علیه السلام با پدر بزرگوارش حضرت علی علیه السلام مشغول طواف خانه خدا بودند که ناله جانگداز شخصی را شنیدند که به درگاه الهی دست دراز کرده و مناجات می کند. حضرت علی علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود: «نزد مناجات کننده، برو و او را دعوت کن تا پیش من بیاید. امام حسین علیه السلام نزد او رفت. دید جوانی است بسیار مضطرب و هراسان و مشغول دعا و راز و نیاز با خدای بزرگ. به او فرمود: علی علیه السلام تو را می طلبد اجابت کن». آن مرد خدمت حضرت علی علیه السلام آمد. حضرت فرمود: «تو کیستی؟» عرض کرد: «مردی از اعرابم». پرسید: «این ناله برای چه بود؟» عرض کرد: «من جوانی بودم عیاش و گنهکار. پدرم مرا از گناه و آلودگی نهی می کرد. من به حرف او گوش نمی دادم؛ بلکه بیشتر گناه می کردم و او را آزار رسانده، دشنامش می دادم. پولی در نزد او سراغ داشتم. روزی برای پیدا کردن آن پول نزدیک صندوقی رفتم که در آنجا پنهان بود تا پول را بردارم. پدرم جلوگیری کرد. من دست او را فشردم و بر زمینش انداختم و پولها را برداشتم و در پی کار خود رفتم. در آن دم، شنیدم که گفت: به خانه خدا می روم و تو را نفرین می کنم.
پدرم روانه مکه شد. من شاهد کارهایش بودم. دیدم که دست به پرده کعبه گرفت و با آهی سوزان مرا نفرین کرد. هنوز نفرینش تمام نشده بود که این بیچارگی مرا فرا گرفت و تندرستی را از من سلب نمود.
مرد در این موقع، پیراهن خود را بالا زد. یک طرف بدن او کاملاً خشک شده بود.
سه سال بر همین وضع گذراندم و از او پوزش می خواستم و او مرا رد می کرد سال سوم ایام حج، از او درخواست کردم که همان جایی که مرا نفرین کرده، دعا کند، شاید خداوند سلامتی را به برکت دعای او به من باز گرداند. قبول کرد و با هم به طرف مکه حرکت کردیم.
پدرم سوار شتر بود. در بیابان، ناگاه مرغی از پشتِ سر، سنگی پراند. شتر رم کرد و پدرم از روی شتر افتاد. به بالینش رفتم، دیدم از دنیا رفته است. همان جا او را دفن کردم و اینک خودم تنها به اینجا برای دعا آمده ام.
حضرت فرمود: از اینکه پدرت با تو برای دعا کردن در نجات تو به طرف کعبه می آمده، معلوم می شود از تو راضی شده است. اینک من در حقّ تو دعا می کنم.
در این موقع، حضرت دست به دعا بلند کرد و سپس دستهای مبارک خود را به بدن آن جوان کشید. جوان، در همان لحظه شفا یافت. سپس علی علیه السلام به فرزندان نسبت به نیکی به والدین توصیه کرد و فرمود: «علیکم ببرّ الوالدین؛ شما را به رفتار نیک با پدر و مادر، سفارش می کنم».(57) کسی که با پدر تندی کند، ذلیل می شود
امام صادق علیه السلام می فرماید:
ثلاثة من عازَّهم ذلَّ: الوالد و السلطان و الغریم.(58)
سه کس هستند که اگر کسی در صحبت کردن بر آنها تندی کند، خوار می شود: پدر، حاکم و شخص مدیون. کسی که به پدر احترام کند، مورد احترام پیامبر صلی الله علیه و آله است
در روایتی درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است:
أتته اُخت له من الرضاعه، فلمّا أن نظر الیها سرّ بها و بسط رداء. لها فأجلسها علیه، ثم أقبل یحدِّثها و یضحک فی وجهها، ثم قامت فذهبت، ثمّ جاء اخوها فلم یصنع به ما صنع بها فقیل: «یا رسول الله! صنعت بأُخته ما لم تصنع به و هو رجل؟»، فقال: لأنّها کان أبرّ بأبیها منه.(59)
خواهر رضاعی پیامبر صلی الله علیه و آله به محضر ایشان آمد. حضرت خوشحال شد؛ سپس عبای خود را پهن کرد و او را روی آن عبا نشانید. بعد با او سخن گفت و به او با چهره ای خندان، نگاه می کرد. آن گاه او از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله مرخّص شد سپس برادر رضاعی آن حضرت آمد. آن احترامی که به خواهر رضاعی خود کرد، به برادر رضاعی خود نکرد. شخصی به آن حضرت عرض کرد: «احترامی که به خواهر رضاعی خود گذاشتید، به برادر رضاعی خود نگذاشتید، با آنکه مرد است». حضرت در جواب فرمود: زیرا خواهرم به پدر خود، از برادرش مهربانتر است.
نظرات شما عزیزان: الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82 جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53 شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319 سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59 چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف» ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740 مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53 چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59 دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست |
تير 1400 4
خرداد 1400 3 ارديبهشت 1400 2 فروردين 1400 1 اسفند 1399 12 بهمن 1399 11 دی 1399 10 آذر 1399 9 آبان 1399 8 مهر 1399 7 شهريور 1399 6 مرداد 1399 5 تير 1399 4 خرداد 1399 3 فروردين 1399 1 خرداد 1396 3 ارديبهشت 1396 2 فروردين 1396 1 اسفند 1395 12 بهمن 1395 11 آبان 1395 8 مهر 1395 7 شهريور 1395 6 مرداد 1395 5 تير 1395 4 خرداد 1395 3 ارديبهشت 1395 2 فروردين 1395 1 اسفند 1394 12 بهمن 1394 11 دی 1394 10 آذر 1394 9 آبان 1394 8 مهر 1394 7 شهريور 1394 6 مرداد 1394 5 تير 1394 4 خرداد 1394 3 ارديبهشت 1394 2 اسفند 1393 12 بهمن 1393 11 دی 1393 10 آذر 1393 9 آبان 1393 8 مهر 1393 7 شهريور 1393 6 مرداد 1393 5 تير 1393 4 خرداد 1393 3 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 1 اسفند 1392 12 بهمن 1392 11 |